میزان اهمیتی که به جرم یا فضا در طراحی مجسمه داده می شود به طور قابل توجهی متفاوت است. برای مثال، در مجسمهسازی مصر و در بیشتر ظروف نقره تهران هنرمند قرن بیستم کنستانتین برانکوزی، جرم در درجه اول اهمیت قرار دارد و بیشتر اندیشههای مجسمهساز به شکل دادن به یک توده از مواد جامد اختصاص داشت.
از سوی دیگر، در آثار قرن بیستم توسط Antoine Pevsner یا Naum Gabo، جرم به حداقل ممکن کاهش مییابد که فقط از صفحات شفاف پلاستیکی یا میلههای فلزی نازک تشکیل شده است.
شکل جامد خود اجزا از اهمیت کمی برخوردار است. وظیفه اصلی آنها ایجاد حرکت در فضا و محصور کردن فضا است. در آثار مجسمهسازان قرن بیستم مانند هنری مور و باربارا هپورث، عناصر فضا و جرم بهعنوان شرکای کم و بیش برابر در نظر گرفته میشوند.
مشاهده کل یک فرم کاملاً سه بعدی به یکباره امکان پذیر نیست. مشاهده گر تنها زمانی می تواند کل آن را ببیند که آن را بچرخاند یا خودش دور آن بچرخد.
به همین دلیل گاهی به اشتباه تصور می شود که بشقاب دکوری دیواری باید اساساً برای ارائه مجموعه ای از دیدگاه های تصویری رضایت بخش طراحی شود و این تعدد نماها تفاوت اصلی مجسمه سازی و هنرهای تصویری را تشکیل می دهد که تنها یک دیدگاه از موضوع خود ارائه می دهند.
چنین نگرشی نسبت به مجسمه سازی این واقعیت را نادیده می گیرد که می توان فرم های جامد را به عنوان حجم درک کرد، و از هر جنبه ای از آنها ایده ای را به صورت دور در نظر گرفت. حجم زیادی از ظروف نقره دکوری به گونه ای طراحی شده اند که در درجه اول به عنوان حجم قابل درک باشند.
یک حجم واحد واحد اساسی فرم جامد سه بعدی است که می تواند به صورت دور تصور شود. برخی از مجسمه ها فقط از یک جلد تشکیل شده اند، برخی دیگر پیکربندی تعدادی جلد هستند.
پیکره انسان اغلب توسط مجسمه دکوری برنجی به عنوان پیکربندی از حجم ها در نظر گرفته می شود که هر یک از آنها مربوط به بخش عمده ای از بدن مانند سر، گردن، سینه و ران است.
حفرهها و حفرههای مجسمهسازی که به دقت فرمهای جامد شکل میگیرند و از اهمیتی برابر با طرح کلی برخوردار هستند، گاهی اوقات به عنوان حجمهای منفی شناخته میشوند.
- منابع:
- تبلیغات: